کرج، چهارراه طالقانی، روبروی برج آموت، خیابان قائم، پلاک 125
مدرس ویولون که شهرت جهانی دارد، در شهر ناگویای ژاپن متولد شد. پدرش معروفترین کارگاه ویولون سازی را داشت. ابتدا نزد پدرش شاغل بود؛ نواختن را هفده سالگی شروع و تحصیل خود را در توکیو به انتها رساند و بعد عازم برلین شد، جایی که هشت سال تمام شاگردی کارل کلینگلر (Karl Klinglers) را کرد، به علاوه در این شهر توانست با نامدارترین هنرمندان و پژوهشگران آشنا شود، از جمله آلبرت انیشتن. در سال ۱۹۲۸ با همسرش والتراوت (Waltraut) به ژاپن برگشت. سوزوکی با سه برادرش کوارتت سوزوکی را تشکیل داد و به اجرای کنسرت میپرداخت و تدریس میکرد. در این زمان او به راز تدریس به کودکان خردسال، دست یافت که باعث تشکیل انستیتوی تعلیم و تربیتی شد که شهرت جهانی دارد.نوشته هایی را که در پیش رو داریم، حاصل زندگی توانمند و پربار او است. این نوشته پرنسیب و فلسفه متد تعلیم و تربیت سوزوکی را تفسیر میکند. متد سوزوکی آنچنان تاثیر عمیقی بر پروفسور کیلفورد کوک (Pro.Clifford Cook ) گذاشت که باعث راه پیدا کردن او به کنسرواتوار Oberlin-College-Konservatorium شد.نوشته حاضر، ترجمه ای از این کتاب است که بوسیله روز ماری موللر و روجر روتر به زبان آلمانی ترجمه شده و گیتی خسروی خواننده ایرانی اپرا و مدرس آواز که در تدریس از تفکر سوزوکی بهره می برد آن را به زبان پارسی برگردانده است و بزودی بصورت کتاب منتشر خواهد شد. استعداد یک اتفاق مادرزادی نیست در دنیای امروز به نظر بسیاری از انسانها می رسد که انسان بدون استعداد متولد میشود و این حقیقت تغییردادنی نیست و این را به حساب سرنوشتشان می گذارند و همین گونه به زندگی ادامه می دهند. بدون آنکه آنرا کامل مشاهده کنند و با جنبه های خوب آن هم آشنا بشوند. این بزرگترین تراژدی انسان است؛ هر انسانی با طبیعی ترین توانائی ها متولد می شود. یک نوزاد برای ادامه حیاط، خودش را با اطراف زندگیش وفق می دهد. به این جهت توانائی های مختلفی را کسب می کند. تجربیات سی ساله من همیشه به من ثابت کرده است، خیلی از کودکان در یک شرایط نا مطلوب و بازدارنده رشد میکنند که این شرایط به آنها صدمه می زند و معمولا انسان باور می کنند که اینگونه متولد شده اند.بله، شما خودتان هم حتما این باور را دارید. ولی این یک اشتباه است. بوجود آمدن انسان غیر سمپاتیک و نامطلوب حتما نتیجه تربیت غلط است! کسی که در شرایطی نیست که بتواند بطور منطقی کار کند، مطابق آن وضعیت هم تربیت می شود. فکر می کنم بیشتر کسانی که این مطالب را مطالعه میکنند با من هم عقیده هستند. یک چنین به اصطلاح سر نوشتی را ما نمی توانیم تکذیب کنیم، ما نفوذی بر پا گذاشتنمان به این جهان نداریم و به همان اندازه هم دخالتی نمی توانیم داشته باشیم بر اینکه بالاخره دیر یا زود باید این هستی را ترک کنیم. یک بار متولد شده ایم و باید هم تا فرا رسیدن مرگمان به زندگیمان ادامه بدهیم.به این جهت یک سوال اجتناب ناپذیر پیش می آید که چگونه ما باید زندگی کنیم. اگر استعدادهای ما را کسی رشد نداده پس ما مجبوریم خودمان آنها را تربیت و رشد دهیم و بجای اینکه فکر کنیم رویداد ناگواری در زندگی ما رخ داده، باید ما تلاش کنیم که از خودمان یک فرد خوب بسازیم. هیچ کس نباید تسلیم شود، هر انسانی امکان این را دارد که خودش را کامل کند. به این دلایل من این کتاب را نوشته ام. در آن من گزارش میدهم که چگونه توانایی و استعداد یک انسان میتواند پرورش پیدا کند و چگونه یک بچه متوسط در یک شرایط عالی انسانی به یک موجود عالی موسیقیدان تغییر شکل میدهد. من به وسیله مثالهایی نشان میدهم که چگونه یک انسانی که معمولی است، می شود به یک استعداد خوب و کسی که متوسط است، می شود به یک استعداد خارق العاده تبدیل کرد. در اینجا خوانندگان به جواب سوالهایشان میرسند. من مثالهایی از رویدادهای خوب و از موفقیت تدریسهای متد پرورش استعدادهای ویولون نشان میدهم.یک درخت زنده جوانه میدهد و بر روی شاخه هایش غنچه های زیبا و فراوان ظاهر می شود و این یکی از زیبایی های فوق العاده طبیعت است. انسان هم گمان میکنم که باید زندگیش را مثل طبیعت هدایت کند و با خودش میوه هایش را حمل کند. حقیقتا اگر اهداف انسانی در جهت جستجوی عشق، حقیقت، پاکی و زیبایی نباشدف پس برای چیست و این برای من تو و هر کس دیگری هم صدق میکند. اگر این کتاب میتواند کمکی باشد در برابرش تواضع داشته باش که من را در حد وصف ناشدنی خوشبخت خواهد کرد. اتمام کودکان در ژاپن، به زبان ژاپنی صحبت می کننداوه، نگاه کن بچه های ژاپنی می توانند همگی ژاپنی صحبت کنند! این فکر ناگهانی یکدفعه مرا به بهت و حیرت انداخت. واقعا تمام بچه های دنیا به زبان مادری خودشان به سادگی صحبت میکنند. هر بچه ژاپنی بدون استثناء بی زحمت به ژاپنی صحبت میکند. آیا این نشاندهنده یک قابلیت جالب توجه نیست؟چگونه من میتوانستم به خودم مسلط بشوم، تا اینکه خوشحالی خودم را در مورد این شناخت به جهان فریاد نزنم؟! بچه های اوزاکا (Osaka) با لهجه سخت اوزاکایی صحبت می کنند. ما توانای اینکه لهجه توهوکو (Tohoku) را تقلید بکنیم نداریم اما بچه های توهوکو با این لهجه صحبت می کنند! آیا این یک توانایی جالب توجه نیست؟هیچکس از این مسئله در حیرت نیست و به نظر بدیهی می رسد؛ عموما مردم فکر می کنند که توانایی هایی که بچه ها روزانه از خود نشان می دهند کاملا طبیعی است. چیزی که به شنوندگان من ارتباط پیدا میکرد، این بود که نیمی از شنوندگانِ من حیرت زده بودند، بخاطر هیجانِ من و بنظر نیمی دیگر من ابله می آمدم! حقیقتا تشخیص من از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار بود و به من نشان داد که هر کودکی لیاقت و شایستگی فوق العاده ای میتواند از خود نشان بدهد، اگر که یک متد تدریس درست وجود داشته باشد. همه اینها برمیگردد به سی سال قبل که من در آن زمان سی وسه یا چهار ساله بودم. در ادامه بسط و گسترش نظریه ام که هر روز شدیدا با آن روبرو بودم و در این پژوهش در پی آن بودم که برای اساس و بنیاد اهداف زندگی ام راهی پیدا کنم. اگر درست بیاد داشته باشم، تقریبا سالهای ۱۹۳۱ یا ۱۹۳۲ بود که کنسرواتوار دربار، در یک کلاس که غالبا از شاگردان درس ویولون بودند، پدری که پسر چهار ساله اش را همراهی می کرد با من در خانه اش دیدار کرد. این جوان امروز یکی از موسیقیدانهای معروف جهان است: توشیا اتو (Toshiya Eto)برای این واقعیت غیرمنتظره چه تعریفی وجود دارد پدری پسرش را برای آموزش ویلن آن زمانها به نزد من آورد. در آن زمان نمی دانستم که چگونه باید چنین کودکی را آموزش داد و چه باید درس بدهم، من چندان تجربه تدریسی نداشتم. چگونه متد ویلونی میتوانست برای کودک چهارساله مناسب باشد؟ در این مورد از صبح تا به شب فکر می کردم. کشف من بعد جواب مرا داد. در آن زمان من و سه برادرم تشکیل کوارتت سوزوکی را داده بودیم. یکی از روزها وقتی که ما در منزل کوچکترین برادرم مشغول به تمرین بودیم، بسرعت صاعقه فکری از مغزم گذشت: که چگونه؟ تمام کودکان ژاپنی به زبان ژاپنی تکلم می کنند! وقتی همه کودکان به آسانی ژاپنی صحبت می کنند، باید یک رازی وجود داشته باشد و این راز در حقیقت در نحوه تعلیم و تربیت قرار دارد.در حقیقت تمام کودکان دنیا بوسیله یک متد عالی تربیت می شوند: یعنی بوسیله زبان مادریشان! پس حالا چرا نباید از این متد برای توانایی دیگری استفاده کرد؟ به عقیده من، کشف جالب توجهی کرده بودم! اگر کودکی تمرین حساب خود را خوب حل نکند گفته می شود که دارای شعور پایین تر از حد متوسط است. با وجود این زبان سخت ژاپنی را، یعنی زبان مادریش را عالی صحبت میکند. آیا نباید به این نکته فکر کرد؟ به عقیده من چنین کودکی نمی تواند شعورش پایین تر از حد متوسط باشد، فقط سیستم تعلیمش اشتباه است. توانایی یا استعدادش در یک وضعیت درست و مناسبی پرورش پیدا نکرده. عجیب است که تا بحال هیچکس به این مسئله پی نبرده، اگر چه این وضعیت بدون شک تمام انسانها را در تاریخ انسانی در بر میگیرد.این راز بزرگ، راز تربیت و پرورش استعداد و توانایی است ۱) اگر امروزه در مدارس، پرورش را بر اساس متد زبان مادری دنبال می کردند، نتایج عالی بدست آورده می شد. سیستم هایی که متد تعلیم و تربیت امروزی را در دست دارند. مثلا گفته می شود که بچه ای با هوش و با استعداد متولد نشده است. ما چگونه می توانیم برای خودمان توان عالی و استعداد بچه های ژاپنی را در صحبت زبان مادریشان توصیف کنیم، اما اصلا در جستجوی یک متد یادگیری بهتر نیستیم؟ از این گذشته اصلا یک بچه را از سن پنج یا شش سالگی در موردش قضاوت و بررسی می کنند و اصلا کسی یا سیستمی وجود ندارد که به این فکر بی افتد که کودکان چگونه در سالهای پایین رشد و پرورش یافته اند. ۲) تمام کودکانی که خبره و مطلع رشد داده شده اند می توانند به سطوح بالای فرهنگ و معلومات دست پیدا کنند. اما این رشد و رسیدگی باید از زمان تولد شروع شود. بنظر من کلید اصلی تکامل امکانات بشری باید از روز ازل زده شود! وقتیکه از من خواسته شد که توشییای چهارساله را آموزش بدهم فقط یک فکر در سراسر وجود من جریان داشت: چگونه؟ ناگهان جرقه ای در سراسر وجود من زده شد، متد زبان مادری! متوجه شدم که حاوی همه چیز است و تمام چیزهای لازمه را دارد.ضمنا در تمام سالهای زندگیم سعی در متقاعد کردن انسانها دارم که همه بچه ها میتوانند خوب تربیت و پرورش داده بشوند. سایر کودکانی که دیرتر یاد می گیرند نباید به حال خود رها بشوند. کشف مهیج من و نقطه شروع جستجوهای من برای توانمندی های بشری آغاز شده بود. چه بر من گذشت؟ در نگاه به گذشته و اعتقاد به آینده دوست دارم که داستان خودم را برایتان تعریف کنم.
مقاله ها
نرم افزار مدیریت آموزشگاه موسیقی | موزیک آکادمی